مردی به حضور رسول اکرم (ص) رسید و عرض کرد : خانه ام بی برکت است و هر چه دعا می کنم مستجاب نمی شود ؟ حضرت فرمود : نماز می خوانی ؟ عرض کرد : آری . حضرت فرمود : همسرت نماز می خواند ؟ عرض کرد : آری . حضرت فرمود : فرزندانت نماز می خوانند ؟ عرض کرد : آری . حضرت فرمود : ان شاء ا.. خداوند مهربان برکت را به خانه ات بر می گرداند . مرد رفت و بعد از مدتی بازگشت و گفت : هنوز خانه ام بی برکت است . حضرت فرمود : کاملاً بررسی کن شاید یکی از اعضای خانواده ات نماز نمی خوانند و تو اطلاع نداری . مرد رفت و تحقیق کرد ، دید همه آنها سرموقع نماز می خوانند ، نزد حضرت آمد و عرض کرد همه اعضای خانواده ام نماز را سر وقت می خوانند . حضرت فرمود : استخوانی بر روی بام خانه توست ، برو آنرا بردار ، ان شاء ا... برکت به خانه ات باز می گردد . مرد رفت و استخوان را برداشت ، از روز بعد و هفته بعد برکات خانه اش زیاد شد . پس از مدتی نزد حضرت رسوا (ص) رفت و عرض کرد : آن استخوان چه بود ؟ حضرت فرمود : استخوان یک انسان بی نماز بود که توسط کلاغی روی بام خانه ات افتاده بود . به همین دلیل بود که خیر و برکت از زندگیت رفته بود ، و دعایت مستجاب نمی شد .

(منبع : وسائل الشیعه/ج3/ص515)